ميکروسکوپ تونلزني روبشي اسپين قطبیده – (بخش اول)

این مقاله شامل سرفصل های زیر است:
مقدمه
1- ميکروسکوپ تونل زني روبشي اسپين قطبیده (Sp-STM)
1-1- اثر مقاومت مغناطیسی تونلزنی
1-2- اصول میکروسکوپی تونلزنی روبشی اسپین – پلاریزه
1-2-1- حالت جریان ثابت
1-2-2- حالت طیفسنجی
1-2-3- حالت تهیه تصویر مغناطیسی دیفرانسیلی
در میکروسکوپ تونلزنی روبشی بهعنوان اولین عضو خانواده میکروسکوپی پروبی روبشی، یک سطح رسانا با سوزنی که در موقعیت و وضعیت مناسبی نسبت به سطح قرار گرفته، روبش میشود. این میکروسکوپ به دلیل ابعاد بسيار کوچک سوزن، ميتواند کوچکترين پستي و بلندي موجود در سطح را (در حد نانومتر) حس کند.
برای این منظور، سوزن بهوسیله یک سیستم کنترلکننده آنقدر به سطح نزدیک میشود تا برهمکنشهای دلخواه بین سوزن و سطح نمونه پدید آید. در این فاصله بین سوزن و سطح نمونه که ممکن است در حد چند آنگستروم باشد، با اعمال ولتاژ مناسب (به بزرگی چند ده میلیولت) بين سوزن و سطح، براساس پدیده تونلزنی مکانیک کوانتوم، جريان الکتريکي برحسب نانوآمپر برقرار ميشود. در میکروسکوپ تونلزني روبشی مقدار جريان تونلي، تابع فاصله سوزن از سطح، شکل و جنس سوزن، هندسه و جنس سطح و اختلاف ولتاژ بین سوزن و سطح است. در این روش، سوزن به بازوهاي پيزوالکتريکي متصل بوده که بهوسيله آنها سوزن با فاصله دلخواه، به نقطه موردنظر روی سطح نمونه منتقل شده و بدین ترتیب، امکان بررسي خواص آن نقطه از سطح نمونه فراهم ميشود.
با توسعه روشهای اولیه، یکی از تلاشهای اصلی همواره ارتقاء توان تفکیک این روش میکروسکوپی برای بررسی ساختارهای کوچکتر بوده است. به این منظور، در سالهای اخیر میکروسکوپی تونلزنی روبشی اسپین قطبیده و طیفسنجی تونلزنی روبشی اسپین قطبیده به دو ابزار قدرتمند برای بررسی ساختارهای مغناطیسی در مقیاس نانومتر تبدیل شدهاند بهگونهای که حتی میتوان تصویر سطوح آنتیفرومغناطیس را با این روشها تهیه کرد. این روشها همچنین میتوانند برای مطالعه چگونگی خنثیسازی مغناطیسی در سطح لایههای نازک آنتی فرومغناطیسها که در تماس مستقیم با پایههای مغناطیسی هستند و همچنین بررسی ویژگیهای مرتبط با برهمکنش بین آنتی فرومغناطیسها با فرومغناطیسها، نیز بهکار گرفته شوند.
در سال 1919 بارخوسن نخستین بار این ایده را مطرح کرد که یک ساختار مغناطیسی ممکن است شامل نواحی باشد که در آن نقاط مغناطیسی در جهتهای مختلف قرار گرفته باشند.
با طرح این ایده، روشهایی که امکان تهیه تصویر مستقیم الگوهای مغناطیسی را در فضای واقعی فراهم مینمودند، ابداع شد.
در مطالعات بنیادی مغناطیسی، یکی از نیازهای اساسی تهیه تصویر مغناطیسی با توان تفکیک بالا است. Sp-STM در راستای مطالعات مغناطیسی در مقیاس نانومتر بهکار میرود.
1-1- اثر مقاومت مغناطیسی تونلزنی
شکاف چگالی حالتهای انرژی روی جریان تونلزنی اثر دارد. آزمایشهای نشر میدان با سوزنهای فرومغناطیس نشان دادهاند که در طول فرآیند تونلزنی از سوزن به خلاء، پلاریزاسیون اسپین چگالی حالتهای سوزن، بهصورت جزئی به الکترونهای منتشر شده، منتقل و یک جریان اسپینی پلاریزه را بهوجود میآورند.
این امر با توجه به قانون فرمی قابل درک است. پلاریزاسیون نهایی بدلیل تفاوت تعداد الکترونها در حالتهای بیشینه و کمینه بهوجود میآید.
الکترونهایی که در حالت بیشینه قرار میگیرند، میتوانند در فرآیند تونلزنی شرکت کنند. بررسیها نشان میدهند، هنگامی که الکترونها بین دو ماده فرومغناطیس تونل میزنند، نه تنها جریان اسپین – پلاریزه میشود بلکه اندازه جریان هم تحت تأثیر قرار میگیرد. در این مطالعات، دو لایه نازک مغناطیس بهوسیله یک لایه نازک عایق از هم جدا میشوند تا یک اتصال تونلی مسطح را بهوجود آورند. این وضعیت اجازه میدهد که جهتگیری مغناطیسی در دو لایه نازک مغناطیسی، بهصورت موازی یا ضدموازی بهعنوان تابعی از میدان مغناطیسی اعمال شده جهتگیری کند.
بر این اساس، هدایت تونلزنی G (و بدین ترتیب مقاومت) به جهتگیری نسبی مغناطیس دو لایه بستگی دارد. این اثر، اثر مقاومت مغناطیسی تونلزنی نامیده میشود.
هدايت (G)، کميتي است که به توصيف خواص الکتريکي مواد ميپردازد که براساس آن مواد به ترکیبات هادی، نیمه هادی و عايق تقسيم ميشوند.
براي يک مولکول کوچک، هدایت، تابعی از شدت جریان و اختلاف پتانسیل است. در الکترونيک مولکولي براي تعيين هدايت يک مولکول، بايد مولكول حداقل در تماس با دو الکترود خارجي قرار گیرد و این اتصال باید قوي و تکرارپذير باشد که بتواند یک تماس الکتروني مناسب بين مولکول و الکترودها ايجاد کند.
G در حالت جهتگیری موازی (منظور از جهتگیری موازی، حالت مغناطیسی در مولکول و الکترود است) بزرگتر از حالت جهتگیری ضدموازی است. این یافته را میتوان براساس یک مدل ساده شرح داد. در این مدل تنها روی چگالی حالتهای دو الکترود تمرکز مینماییم. با فرض اعمال یک ولتاژ بایاس کوچک در سراسر اتصال و در غیاب پراکندگی اسپین، الکترونهای فرومغناطیس در نزدیکی انرژی فرمی، هدایت تونلزنی را تعیین میکنند. برای جهتگیری موازی، چنانچه یک ولتاژ بایاس محدود برقرار شود، همه حالتهای بین سطوح فرمی در تونلزنی درگیر میشوند که هر یک مطابق با احتمال تونلزنی خود که وابسته به انرژی است، وزن میگیرند.
در این حالت، الکترونهای بیشینه/کمینه نخستین الکترود، بهترتیب بهسوی حالتهای بیشینه/کمینه در الکترود دوم تونل میزنند.
با استفاده از قانون فرمی، هدایت G با چگالی N حالت اولیه i (قبل از انجام هدایت) و حالت نهایی f (بعد از انجام هدایت) در لبه فرمی متناسب است. بنابراین، هدایت برای مغناطیس با جهتگیری موازی با استفاده از رابطه (1) نشان داده میشود:
(2) G⇈ ∝ N↑iN↓f+ N↓iN↑f
بهطور کلی، این دو هدایت متفاوت هستند که به تغییر جریان تونلی با جهتگیری نسبی مغناطیس الکترودها منجر میشود. در حقیقت هدایت با ترکیب حالتهای مختلفی از اسپینهای موازی و ضد موازی انجام میشود که رابطه (1) هدایت ناشی از ترکیب حالتهای موازی و رابطه (2) هدایت ناشی از ترکیب اسپینهای ضد موازی را نشان میدهد.
1-2- اصول میکروسکوپی تونلزنی روبشی اسپین – پلاریزه
با اختراع STM، بینینگ و همکارانش تهیه تصویر با توان تفکیک مطلوب که قادر به تشخیص یک اتم منفرد بود را تحقق بخشیدند. در روش STM، نوک سوزن رسانا در نزدیکی سطح رسانای نمونه قرار داده میشود.
بین نمونه و سوزن یک ولتاژ بایاس برقرار شده و یک جریان تونلزنی کوچک بهوجود میآید که با فاصله بین سوزن و نمونه بهصورت توانی یا نمایی کاهش مییابد.
در حالت جریان ثابت STM، فاصله سوزن و نمونه بهگونهای تنظیم میشود که یک جریان تونلزنی ثابت بهدست آید. هنگامی که سوزن سطح نمونه را روبش میکند، نوک سوزن روی خطوط جریان ثابت حرکت میکند و توپوگرافی نمونه را منعکس میسازد. پیش از این، در سال 1988، پیرس پیشنهاد کرد که یک دستگاه STM راهاندازی شود که در آن از مفهوم TMR برای تهیه تصویر همزمان اثر مقاومت مغناطیسی و جریان تونلزنی نمونه استفاده شود .
در این طرح تنها به یک جریان تونلزنی اسپین – قطبیده همراه با یک STM مورد نیاز است. او دو دیدگاه متفاوت را برای Sp-STM مطرح نمود.
علاوهبر استفاده از فرومغناطیس، بهعنوان مثال، سوزنهای اسپین پلاریزه، او امکان استفاده از حاملهای اسپین – پلاریزهای که با نور برانگیخته میشوند را در سوزنهای GeAs مورد بحث قرار داد. این سوزنها توسط سوزوکی و همکارانش ابداع شده بودند. در رویکرد آنها، نوری که بهصورت دایرهای پلاریزه شدهاست برای برانگیخته نمودن حاملهای اسپین – پلاریزه در باند هدایت سوزن که بعداً به نمونه تونل میزند، استفاده میشود.
بهدلیل وابستگی اسپین به جریان تونلی، با مدوله کردن نور، مدولاسیون جریان نیز اجرا میشود.
برای جدا کردن اطلاعات اسپین از اطلاعات توپوگرافی، مدولاسیونها با یک تقویتکننده قفلشونده تشخیص داده میشود. به هر حال، به علت کنتراست نسبتاً پایین و کنتراست مغناطیسی – نوری اضافی ناخواسته در توان تفکیک جانبی، موفقیت این رویکرد محدود بود. از طرفی رویکرد مبتنی بر آزمایشهای Sp-STM با سوزنهای فرومغناطیس بسیار موفقتر بود. در گزارش منتشر شده از سوی پیرس، سه حالت تهیه تصویر کاربردی متفاوت برای Sp-STM پیشنهاد شدهاست. همه این روشها بهصورت تجربی اجرا شده و بهطور خلاصه در ذیل این بخش شرح داده شدهاست.
1-2-1- حالت جریان ثابت
در حالت جریان ثابت، تصاویر STM با سوزنهای غیرمغناطیسی و غیرفرومغناطیسی گرفته و نتایج بهدقت مقایسه میشوند. ویسندانجر و همکارانش نخستین افرادی بودند که نتایج بدست آمده با این حالت [11] را روی سطح لایهای غنی از ماده آنتیفرومغناطیس Cr(001) گزارش کردند.
آنها در این حالت با استفاده از سوزنهای تنگستنی و به کمک پله اتمی ایجاد شده در اثر تغییر جریان، توانستند پلههای اتمی را روی Cr(001) آشکار کنند که ارتفاع آن در حد انتظار nmا0/14 بود.
در حالی که استفاده از سوزن فرومغناطیس CrO2 ارتفاع پله را به مقادیر nmا0/16 و nmا0/12 تغییر میدهد.
این امر به اثر TMR بین سوزن فرومغناطیس و اتمهای Cr که بهصورت فرومغناطیسی روی تراسها جهتگیری کردهاند، نسبت داده میشود.
هنگامی که پلاریزاسیون اسپین سوزن و اتمهای Cr واقع در تراس موازی باشند، جریان تونلزنی بهدلیل اثر TMR ارتقاء مییابد و در حالت جریان ثابت STM، سوزن بهمقدار اندکی (nmا0/02) عقب رانده میشود.
بنابراین، روی این تراس اثر TMR باعث کاهش جریان میشود و سوزن STM تقریباً نزدیک سطح میشود. این سازوکار سبب تغییر در ارتفاع پله میشود که با سوزن اسپین – پلاریزه مشاهده شد. به هر حال، در این حالت تهیه تصویر، هیچ تفکیکی در اطلاعات توپوگرافی و اسپین نمیتواند بهدست آید و اندازهگیریهای مرجع باید با سوزنهای غیرمغناطیسی بهدست آیند.
1-2-2- حالت طیفسنجی
حالت میکروسکوپی Sp-STM در شرایط خاصی، تفکیک اطلاعات توپوگرافی را از اطلاعات اسپینی امکانپذیر میسازد.
این حالت طیفسنجی تونلزنی روبشی اسپین – قطبیده نامیده میشود. در این حالت از این واقعیت استفاده میشود که پلاریزاسیون اسپین جریان تونلزنی تابعی از انرژی است و پلاریزاسیون اسپین حالتهای سوزن و نمونه هر دو در تونلزنی شرکت میکنند. بنابراین، بهطور کلی پلاریزاسیون اسپین جریان تونلزنی با بایاس نمونه تغییر میکند. در حالت طیفسنجی، ولتاژ بین سوزن و نمونه تغییر میکند تا اطلاعاتی از ساختار الکترونی سطح بهدست آید.
در این حالت هدایت تونلی دیفرانسیلی (dI/dU) بهعنوان تابعی از ولتاژ بایاس و مختصات فیزیکی نوک سوزن اندازه گرفته میشود. این حالت میتواند در شرایط حالت جریان ثابت نیز استفاده شود بهگونهای که در آن جداسازی نمونه و سوزن منجر به تغییر نتایج در اطلاعات توپوگرافی و الکترونی خواهد شد.
1-2-3- حالت تهیه تصویر مغناطیسی دیفرانسیلی
SP-STM میتواند در حالت مغناطیسی مدولاسیون استفاده شود که در آن سوزن مغناطیسی بهصورت دورهای تغییر میکند و موجب جریان تونلی میشود که متناسب با مغناطش (چگالی گشتاورهای مغناطیسی دائم یا القایی در یک ماده مغناطیسی) موضعی نمونه است.
این حالت قادر است که ویژگیهای مغناطیسی را از ویژگیهای توپوگرافی و الکترونی جدا کند.
در حالت تهیه تصویر مغناطیسی دیفرانسیلی، یک سوزن با بدنه فرومغناطیسی که مغناطیس آن تنظیم شدهاست، مورد استفاده قرار میگیرد. به دلیل اثر TMR، این تنظیم منجر به مدولاسیون جریان تونلزنی میشود که با پلاریزاسیون اسپین نمونه مرتبط است.
در آزمایش، یک سوزن قابل تنظیم مغناطیسی، استفاده میشود. مغناطیس سوزن بهصورت متناوب بین دو وضعیت پایدار مغناطیس متضاد تغییر میکند. این وضعیت معادل تغییر علامت پلاریزاسیون اسپین نوک سوزن است.
در یک دستگاه آزمایشگاهی، مغناطیس سوزن با تغییر جریان در یک سیمپیچ کوچک که روی سوزن نصب شدهاست، معکوس میشود.
تناوب تغییر جریان باعث تناوب در قطع حلقه بازخورد STM میشود.
بنابراین، حلقه بازخورد تنها میتواند متوسط جریان تونلزنی را برای دو پلاریزاسیون (مثبت و منفی) اسپین در نوک سوزن نمایان کند بهطوریکه تصویر جریان ثابت شامل هیچ اطلاعات مغناطیسی نمیشود. با یک تقویتکننده قفلشونده حساس به فاز، تغییر بخشی از جریان تونلزنی ΔI تشخیص داده میشود.
این بخش شامل همه اطلاعات مربوط به اسپین است. با این روش، اطلاعات توپوگرافی و اسپین قویاً از هم جدا شده و تصویر مؤلفه اسپین در طول محور مغناطیس سوزن بهصورت همزمان با توپوگرافی ثبت میشود .
غییر میدان مغناطیسی که در داخل سیمپیچ القاءء میشود برای معکوس کردن کامل مغناطیس سوزن به اندازه کافی بزرگ است. ولی به هر حال، تغییر میدان جریانهای القایی را نیز در حلقه تونلزنی ایجاد میکند. بدین دلیل، تنها ترکیبات مغناطیسی نرم میتوانند بهعنوان سوزن استفاده شوند. علاوهبر این، باید از الاستیسیته مغناطیسی سوزن نیز در طول فرآیند معکوسسازی جلوگیری شود. آزمایشهای اولیهای که توسط جانسون و همکارانش انجام شد، با الاستیسیته مغناطیسی بزرگ سوزن Ni مواجه بود، بهطوریکه تهیه تصویر توپوگرافی یا مغناطیسی پایدار امکانپذیر نبود.