آموزش پیشرفتهآموزش نانو
مبانی و فیزیک اتصالات نانوالکترونیکی 1

امروزه ادوات الکترونیکی متعددی با استفاده از فلزات و نیمههادیها تولید و عرضه میشوند. محل اتصال مواد به کار رفته در ساختار این ادوات، یکی از موضوعات مهم در شناخت خواص و عملکرد قطعات الکترونیکی به شمار میرود. نوع اتصال بین نیمههادی و فلز، بر روی نحوه انتقال جریان الکتریکی در محل اتصال اثرگذار است و میتواند منجربه خواص و کاربردهای گوناگون این نوع اتصالات در قطعات میکرو و نانوالکترونیکی شود. از نگاه علمی، ساختار نواری مواد بهکار رفته در یک اتصال، به طور مستقیم بر نحوه انتقال جریان الکتریکی در اتصال نیمههادی- فلز تاثیرگذار است و آن را کنترل میکند. با توجه به ساختار نواری این دو ماده، اتصالات نیمههادی- فلز به دو دسته «مانع شاتکی» و «اتصال اهمی» تقسیمبندی میشوند. در مانع شاتکی، جریان الکتریکی میتواند از یک سمت عبور کند، درحالیکه از سمت مقابل با یک مانع پتانسیلی روبرو است. از این رو، اتصال شاتکی میتواند به عنوان یکسوکننده جریان الکتریکی مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل، جریان الکترونی به راحتی از هر دو سمت اتصال اهمی عبور میکند. در این نوع از اتصالات، جریان و ولتاژ اعمالی، رابطه خطی نسبت به یکدیگر دارند و اصطلاحاً اتصال از قانون اهم پیروی میکند. در این مقاله، به تشریح مبانی و فیزیک این دو نوع اتصال پرداخته خواهد شد.
این مقاله شامل سرفصلهای زیر است:
1- مقدمه
2- تاریخچه
3- پیشزمینه
1-3- ساختار نواری مواد الکترونیکی
2-3- انرژی یا سطح فرمی
3-3- تابع کار(work function)
4-3- وابستگی الکترون (electron affinity)
5-3- خمش نوار (band bending)
4- اتصالات مانع شاتکی
5- اتصال اهمی
نتیجهگیری
2- تاریخچه
3- پیشزمینه
1-3- ساختار نواری مواد الکترونیکی
2-3- انرژی یا سطح فرمی
3-3- تابع کار(work function)
4-3- وابستگی الکترون (electron affinity)
5-3- خمش نوار (band bending)
4- اتصالات مانع شاتکی
5- اتصال اهمی
نتیجهگیری
1- مقدمه
مطالعه اتصالات فلز- نیمههادی، تاریخچه نسبتاً طولانی دارد و میتوان شروع آن را به یک قرن گذشته نسبت داد. از آن زمان تاکنون، این اتصالات مبنای اصلی بسیاری از تحقیقات در زمینه الکترونیک حالت جامد شده است. تحقیقات و آزمایشهای گستردهای در زمینه تئوری، ساخت و مشخصهیابی این اتصالات و تولید ادوات مبتنی بر آنها انجام شده است و محصول این فرآیند، شناخت بیشتر بشر در مورد ماهیت الکترونیکی اتصالات بوده است.
اتصال بین فلزات و نیمههادیها نقش بسیار مهمی در ساختار ادوات الکترونیکی دارد. این اتصالات در کنترل عملکرد و ایجاد ارتباط بین ادوات و محیط پیرامون آنها نقش دارند. با نگاه کوتاهی به تعداد مقالات و کتابهای چاپ شده در زمینه شناخت، طراحی و بکارگیری این نوع اتصالات، میتوان به اهمیت آنها در علم میکرو و نانوالکترونیک پیبرد. بهطور کلی، این اتصالات زمانی بهوجود میآیند که یک قطعه فلزی به یک قطعه نیمههادی متصل میشود. این اتصالات به دو نوع «مانع شاتکی» (Schottky barrier) و «اتصال اهمی» (Ohmic contact) تقسیمبندی میشوند. مانع شاتکی، یکسوکننده جریان الکترونی است. در مقابل، جریان الکتریسیته میتواند از هر دو سمت اتصال اهمی جریان یابد.
اتصال بین فلزات و نیمههادیها نقش بسیار مهمی در ساختار ادوات الکترونیکی دارد. این اتصالات در کنترل عملکرد و ایجاد ارتباط بین ادوات و محیط پیرامون آنها نقش دارند. با نگاه کوتاهی به تعداد مقالات و کتابهای چاپ شده در زمینه شناخت، طراحی و بکارگیری این نوع اتصالات، میتوان به اهمیت آنها در علم میکرو و نانوالکترونیک پیبرد. بهطور کلی، این اتصالات زمانی بهوجود میآیند که یک قطعه فلزی به یک قطعه نیمههادی متصل میشود. این اتصالات به دو نوع «مانع شاتکی» (Schottky barrier) و «اتصال اهمی» (Ohmic contact) تقسیمبندی میشوند. مانع شاتکی، یکسوکننده جریان الکترونی است. در مقابل، جریان الکتریسیته میتواند از هر دو سمت اتصال اهمی جریان یابد.
2- تاریخچه
ساخت اولین اتصال فلز- نیمههادی به سال 1874 بازمیگردد. در آن زمان فردیناند برآون (Ferdinand Braun) متوجه خاصیت یکسوکنندگی اتصال بین فلز و سولفید آهن شد. این کشف در نهایت منجر به ساخت دیود (یکسوکننده) الکتریکی به نام «موی گربه» (cat’s whisker) گردید. وسیلهای که برآون طراحی کرده بود، سیم نازکی از جنس فلز تنگستن بود که نوک آن مانند موی گربه تیز و به سطح نیمههادی سولفید سرب پرس شده بود. در آن زمان، از این دیود در شناساگرهای امواج رادیویی استفاده میشد. این دیودها به دلیل کارایی بالا در مبدلهای فرکانسی و شناساگرهای امواج میکرونی، در طول جنگ جهانی دوم مورد توجه قرار گرفتند. با این حال، این دیود مشکلات متنوعی مانند نویز بسیار بالا، مقاومت قابل ملاحظه و قدرت نسبتاً کم داشت که از کوچک بودن سطح اتصال بین فلز و نیمههادی ناشی میشد. این چالشها نهایتاً منجر به جایگزینی آنها با یکسوکنندههایی با سطح مشترک بزرگ شد. در این نوع از دیودها، یک فیلم نازک از جنس نیمههادی بر روی سطح فلز پوشش داده میشود. اولین نوع این یکسوکنندهها با رشد گرمایی (thermal growth) یک لایه نیمههادی اکسید مس (I) بر روی زمینه مسی در سال 1926 میلادی ساخته شد. از دیگر نمونههای اولیه یکسوکنندههای با سطح بزرگ میتوان به نوع سلنیومی اشاره کرد که در آنها فیلم سلنیومی از فاز بخار بر روی زمینه فلزی رشد داده میشود. از این یکسوکننده برای تبدیل جریان متناوب به جریان ثابت استفاده میشد.
اولین و مهمترین گامها برای شناخت این نوع اتصالات، توسط شاتکی و موت (Mott) برداشته شد. آنها مکانیزم تشکیل مانع در فصلمشترک فلز و نیمههادی برای حاملهای بار را توضیح دادند و مدلی برای اندازهگیری ارتفاع و شکل این مانع ارائه کردند. امروزه اتصالات فلز- نیمههادی در بسیاری از تجهیزات الکترونیکی مانند دیودها و ترانزیستورها کاربرد دارند.
اولین و مهمترین گامها برای شناخت این نوع اتصالات، توسط شاتکی و موت (Mott) برداشته شد. آنها مکانیزم تشکیل مانع در فصلمشترک فلز و نیمههادی برای حاملهای بار را توضیح دادند و مدلی برای اندازهگیری ارتفاع و شکل این مانع ارائه کردند. امروزه اتصالات فلز- نیمههادی در بسیاری از تجهیزات الکترونیکی مانند دیودها و ترانزیستورها کاربرد دارند.
3- پیشزمینه
1-3- ساختار نواری مواد الکترونیکی
قبل از ورود به بحث فیزیک اتصالات نیمههادی- فلز، لازم است که ساختار نواری نیمههادیها و فلزات بهخوبی درک شوند؛ زیرا ساختار نواری این مواد، تعیینکننده رفتار الکترونی محل اتصال این دو ماده خواهد بود. همانطور که میدانید، الکترونها در لایههای خاص و معینی از انرژی در اطراف هسته اتمی قرار گرفتهاند. زمانی که تعداد زیادی از اتمها در یک کریستال فلزی یا نیمههادی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بر روی هم اثر گذاشته و باعث بهوجود آمدن تعداد زیادی سطوح انرژی میشوند. به عبارت دیگر، الکترونهای ماده تنها میتوانند انرژی این سطوح را داشته باشند. این سطوح فاصله بسیار کمی از لحاظ انرژی با یکدیگر دارند و لذا میتوان مجموعهای از آنها را به صورت پیوسته در نظر گرفت. به مجموعهای از سطوح انرژی با مقادیر انرژی بسیار نزدیک به یکدیگر که الکترونها قادر به قرارگیری در آنها هستند، «نوار انرژی» (energy band) گفته میشود. در بین نوارهای انرژی ممکن است بخشهایی نیز باشد که اوربیتالهای اتمی در آن مناطق، همپوشانی نداشته باشند. در چنین سطوحی، هیچ الکترونی اجازه قرارگیری نخواهد داشت. به این سطوح غیرمجاز، «نوار ممنوعه» (band gap) گفته میشود. شکل 1 نحوه تشکیل نوارهای مجاز و ممنوعه را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، با نزدیک شدن دو اتم، اوربیتالهای آنها شروع به همپوشانی میکنند و مناطق مجاز و غیرمجاز قرارگیری الکترونها را به وجود میآورند.

به آخرین نواری که در آن، الکترون وجود دارد، نوار ظرفیت (valence band) و به اولین نوار مجاز بالایی آن نوار هدایت (conduction band) گفته میشود. در مواد رسانا معمولاً این دو نوار با یکدیگر همپوشانی دارند و نوار ممنوعهای بین آنها قرار ندارد. اما درصورتی که ماده عایق و یا نیمههادی باشد، یک نوار ممنوعه بین دو نوار ظرفیت و هدایت قرار میگیرد. برخلاف مواد عایق، عرض نوار ممنوعه در نیمههادیهای ذاتی، نسبتاً کوچک است و الکترونهای نوار ظرفیت میتوانند با تهییج مناسب از نوار ظرفیت به نوار هدایت منتقل شوند و در انتقال الکتریسیته نقش بازی کنند. در این صورت، یک حفره در محل اولیه الکترون در نوار ظرفیت بهوجود میآید که باری برابر با بار الکترون اما از نوع مثبت دارد و میتواند با انتقال در نوار ظرفیت به انتقال الکتریسیته کمک کند.
نکته قابل توجه اینکه با افزودن ناخالصی به نیمههادیهای ذاتی میتوان تعدادی الکترون اضافی در نزدیکی باند هدایت و درست زیر آن، و یا تعدادی حفره اضافی در نزدیکی باند ظرفیت و درست بالای آن به ماده اضافه کرد. اینکه الکترون به ماده افزوده میشود یا حفره، بستگی به نوع ناخالصی مورد استفاده دارد. اگر الکترون اضافی به سیستم تزریق شود، «نیمههادیهای غیرذاتی نوع n» و درصورت تزریق حفرات اضافی، «نیمههادیهای نوع p» بهوجود میآیند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ساختار نواری فلزات، مواد عایق و نیمههادیها، به مقاله «خواص الکتریکی مواد و تئوری نوری» سایت آموزش نانو مراجعه کنید.
نکته قابل توجه اینکه با افزودن ناخالصی به نیمههادیهای ذاتی میتوان تعدادی الکترون اضافی در نزدیکی باند هدایت و درست زیر آن، و یا تعدادی حفره اضافی در نزدیکی باند ظرفیت و درست بالای آن به ماده اضافه کرد. اینکه الکترون به ماده افزوده میشود یا حفره، بستگی به نوع ناخالصی مورد استفاده دارد. اگر الکترون اضافی به سیستم تزریق شود، «نیمههادیهای غیرذاتی نوع n» و درصورت تزریق حفرات اضافی، «نیمههادیهای نوع p» بهوجود میآیند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ساختار نواری فلزات، مواد عایق و نیمههادیها، به مقاله «خواص الکتریکی مواد و تئوری نوری» سایت آموزش نانو مراجعه کنید.
2-3- انرژی یا سطح فرمی
انرژی فرمی (EF) یکی از پارامترهای مهم در تحلیل ساختار نواری مواد بهشمار میرود. بسیاری از خواص الکترونیکی مانند خواص نوری، الکتریکی یا مغناطیسی مواد، به موقعیت EF در ساختار نواری بستگی دارند. انرژی فرمی یا سطح فرمی (Fermi level) معمولاً به بالاترین تراز انرژی در یک کریستال گفته میشود که الکترونها در دمای صفر مطلق میتوانند آن را بهدست آورند. اگر ساختار نواری را به عنوان یک فنجان و الکترونها را مانند آب در نظر بگیریم، سطح آب همان انرژی یا سطح فرمی خواهد بود. هرچه تعداد الکترونها بیشتر باشد، سطح فرمی بالاتر خواهد بود. دلیل اهمیت سطح فرمی در مطالعات نانوالکترونیکی این است که تنها الکترونهای سطح فرمی در واکنشهای انتقال بار در مواد شرکت دارند.
در برخی از موارد مانند ساختار نواری مواد نیمههادی، تعریف بالا کاملاً معتبر نیست. بههمیندلیل، تعریف دقیق سطح (انرژی فرمی) براساس تابع فرمی بهدست میآید. طبق این تابع، احتمال حضور الکترون در سطح انرژی معین E از رابطه 1 بهدست میآید:
در برخی از موارد مانند ساختار نواری مواد نیمههادی، تعریف بالا کاملاً معتبر نیست. بههمیندلیل، تعریف دقیق سطح (انرژی فرمی) براساس تابع فرمی بهدست میآید. طبق این تابع، احتمال حضور الکترون در سطح انرژی معین E از رابطه 1 بهدست میآید:
(رابطه 1) 
که در آن، EF انرژی یا سطح فرمی، KB ثابت بولتزمن و T دما است. در یک دمای معین، اگر سطح انرژی معین E به طور کامل توسط الکترون اشغال شده باشد، F(E) (یا احتمال حضور الکترون در آن سطح) برابر یک و اگر خالی از الکترون باشد، F(E) برابر صفر خواهد بود. طبق این رابطه، در صفر مطلق (T=0)، برای سطوح انرژی که پایینتر از EF قرار دارند، مقدار عبارت exp برابر صفر و در نتیجه، احتمال حضور الکترون در آنها یک است. بهطور مشابه، برای سطوح انرژی که بالاتر از EF قرار دارند، مقدار عبارت exp برابر +∞ است و در نتیجه، احتمال حضور الکترون در آنها برابر صفر خواهد بود. توزیع تابع فرمی در دمای صفر مطلق در شکل 2-الف نشان داده شده است.

در دماهای بالاتر از صفر مطلق، اگر E=EF باشد، احتمال حضور الکترون
خواهد بود. در واقع سطح فرمی، سطحی است که احتمال حضور الکترون در آن برابر
است. شکل 2-ب توزیع تابع فرمی را در دمای T>0K نشان میدهد. این تغییرشکل در نمودار توزیع انرژی الکترونها با افزایش دما نشان میدهد که الکترونها با دریافت انرژی ناشی از افزایش دما، توانایی انتقال به سطوح بالاتر انرژی را دارند. لازم به ذکر است که محل سطح فرمی یا همان انرژی فرمی لزوماً در داخل لایههای مجاز قرار نمیگیرد و ممکن است در عرض نوار ممنوعه نیز قرار گیرد. این پدیده در مواد نیمههادی مشاهده شده است. همچنین، اختلاف انرژی فرمی دو ماده همان مقداری است که با اتصال ولتمتر بین آن دو ماده اندازهگیری میشود. با اتصال دو ماده با سطح انرژی فرمی مختلف، الکترونها از مادهای با انرژی فرمی بیشتر به مادهای با انرژی فرمی کمتر منتقل میشوند و این انتقال تا زمانی انجام میشود که سطح فرمی دو ماده برابر شوند.
در مواد عایق، سطح فرمی در وسط نوار ممنوعه و دورتر از هر تراز مجاز انرژی قرار میگیرد. در نیمههادیهای ذاتی، این تراز دقیقاً در وسط نوار ممنوعه قرار دارد، با این تفاوت که الکترونها با افزایش دما، قابلیت انتقال به نوار هدایت را دارند. اما در مواد عایق، این توانایی وجود ندارد. اما در فلزات و نیمهفلزات، سطح فرمی در داخل نوارهای مجاز قرار دارد. در نیمههادیهای غیرذاتی نوع p نیز به دلیل وجود حفره اضافی در نوار ظرفیت، سطح فرمی، در داخل نوار ممنوعه و در نزدیکی نوار ظرفیت قرار میگیرد. بهطور مشابه، در نیمههادیهای غیرذاتی نوع n، به دلیل وجود الکترونهای اضافی در نوار هدایت، سطح فرمی، در داخل نوار ممنوعه و در نزدیکی نوار هدایت قرار دارد. هرچه تعداد حفرات و یا الکترونهای اضافی بیشتر باشد، سطح فرمی به نوار ظرفیت یا هدایت نزدیکتر میشود. شکل 3 شمایی از محل سطح فرمی در انواع مواد مهندسی را نشان میدهد.
در مواد عایق، سطح فرمی در وسط نوار ممنوعه و دورتر از هر تراز مجاز انرژی قرار میگیرد. در نیمههادیهای ذاتی، این تراز دقیقاً در وسط نوار ممنوعه قرار دارد، با این تفاوت که الکترونها با افزایش دما، قابلیت انتقال به نوار هدایت را دارند. اما در مواد عایق، این توانایی وجود ندارد. اما در فلزات و نیمهفلزات، سطح فرمی در داخل نوارهای مجاز قرار دارد. در نیمههادیهای غیرذاتی نوع p نیز به دلیل وجود حفره اضافی در نوار ظرفیت، سطح فرمی، در داخل نوار ممنوعه و در نزدیکی نوار ظرفیت قرار میگیرد. بهطور مشابه، در نیمههادیهای غیرذاتی نوع n، به دلیل وجود الکترونهای اضافی در نوار هدایت، سطح فرمی، در داخل نوار ممنوعه و در نزدیکی نوار هدایت قرار دارد. هرچه تعداد حفرات و یا الکترونهای اضافی بیشتر باشد، سطح فرمی به نوار ظرفیت یا هدایت نزدیکتر میشود. شکل 3 شمایی از محل سطح فرمی در انواع مواد مهندسی را نشان میدهد.

3-3- تابع کار(work function)
به اختلاف «انرژی سطح فرمی» و «انرژی سطح یونیزه شدن» یک ماده، «تابع کار» آن ماده گفته میشود. در واقع، تابع کار (Ø)، انرژی لازم برای انتقال یک الکترون از سطح فرمی به بینهایت (دور از هسته) است.
4-3- وابستگی الکترون (electron affinity)
به اختلاف «انرژی لبه پایینی نوار هدایت» و «انرژی سطح یونیزه شدن»، وابستگی الکترون گفته میشود. در واقع، وابستگی الکترون (§)، انرژی لازم برای انتقال یک الکترون از لبه پایینی نوار هدایت به بینهایت (دور از هسته) است.
5-3- خمش نوار (band bending)
فرض کنید که به سطح یک نیمههادی غیرذاتی از نوع n به نحوی بار منفی داده شده است. بار منفی روی سطح، الکترونهای آزاد نوار هدایت نیمههادی را در نزدیکی سطح بهسمت داخل میراند. در نتیجه، یونهای مثبت در لایهای نازک در نزدیکی سطح نیمههادی بهوجود میآیند. به این بخش از سطح نیمههادی، «لایه تهی» (depletion layer) گفته میشود. این تغییر در چگالی الکترونهای نوار هدایت، ساختار نواری را در لایه تهی تغییر میدهد. با کاهش الکترونها، سطح فرمی باید پایین بیاید؛ زیرا تعداد الکترونها در لایههای بالایی نزدیک به سطح نیمههادی کاهش یافته و احتمال حضور الکترون در آنها کم میشود. لذا سطح فرمی که در آن، احتمال حضور الکترون برابر 0.5 است، باید کاهش یابد. اما از طرف دیگر، سطح فرمی باید در طول نیمههادی در یک تراز ثابت باقی بماند (بهدلیل تعادل الکتریکی). از اینرو، لبه نوار هدایت در ناحیه تهی شده به سمت بالا خم میشود تا فاصله بین لبه نوار هدایت و سطح فرمی افزایش یابد (شکل4-الف). از طرفی دیگر، چون نوار ممنوعه نیمههادی باید ثابت باشد (انرژی نوار ممنوعه در طول نیمههادی ثابت است)، لبه بالایی نوار ظرفیت نیز با خمش لبه پایینی نوار هدایت خم میشود.

بهطور مشابه، اگر به سطح یک نیمههادی غیرذاتی نوع p بار مثبت داده شود، حاملهای مثبت بار (حفرههای الکترونی) در نوار ظرفیت به سمت داخل نیمههادی رانده میشوند و ناحیهای تهی بهوجود میآید. با کاهش غلظت حفره در نوار ظرفیت، فاصله بین سطح فرمی و لبه نوار ظرفیت باید افزایش یابد و چون سطح فرمی ثابت است، لبه نوار ظرفیت بهسمت پایین خم میشود. لبه نوار هدایت نیز به همان مقدار به سمت پایین خم میشود تا انرژی نوار ممنوعه نیمههادی ثابت بماند (شکل 4-ب).
4- اتصالات مانع شاتکی
یک فلز و یک نیمههادی غیرذاتی نوع n را در نظر بگیرید که تابع کار فلز از نیمههادی بیشتر باشد. در این حالت، سطح فرمی فلز پایینتر از سطح فرمی نیمههادی خواهد بود (شکل 5-الف). زمانی که این دو قطعه به یکدیگر متصل میشوند، الکترونها از نیمههادی به سمت فلز شارش مییابند. دلیل این پدیده، حرکت خودبهخودی الکترونها از پتانسیل بالاتر (سطح فرمی بالاتر) به سمت پتانسیل کمتر (سطح فرمی پایینتر) است. این شارش تا زمانی ادامه پیدا میکند که سطح فرمی دو ماده به یکدیگر برسد و تعادل برقرار شود (شکل 5-ب). در نتیجه، فلز بار منفی به خود میگیرد و یک لایه تهی در سطح نیمههادی و در نزدیکی محل اتصال بهوجود میآید. با ثابت گرفتن سطح فرمی فلز به عنوان مرجع، نوارهای انرژی در مرکز نیمههادی به اندازه ØM-ØS پایینتر میآیند.

بهطور مشابه، اگر یک نیمههادی غیرذاتی نوع p به یک فلز متصل شود بهطوری که ØM<ØS، الکترونها از سمت فلز به سمت نیمههادی شارش مییابند. در نتیجه، فلز و سطح نیمههادی، بار مثبت به خود میگیرند. لذا براساس شکل 6، ناحیه تهی، با لبههای خم شده به سمت پایین، در نزدیکی مرز اتصال تشکیل میشود.


در دوی این حالات که جریان خارجی اعمال شده است، اتصال از حالت تعادل خارج میشود و سطوح فرمی فلز و نیمههادی، دیگر در یک تراز قرار نمیگیرند. همچنین، در هر دو حالت بایاس مستقیم و غیر مستقیم، تابع کار فلز تغییری نمیکند، بلکه این نیمههادی است که ولتاژ اعمالی باعث تغییر تابع کار، سطح فرمی و لبههای نوارهای هدایت و ظرفیت آن میشود.
با اتصال نیمههادی نوع p به فلز در شرایط «ØM<ØS» (یعنی تابع کار فلز کوچکتر از تابع کار نیمههادی است)، برقراری جریان، حالات مشابهی را در اتصال بهوجود میآورد. به این نوع اتصالات، «موانع شاتکی» گفته میشود. موانع شاتکی فقط میتوانند جریان الکتریکی را در یک جهت معینی عبور دهند، درحالی که با تغییر جهت جریان، عبور الکتریسیته مختل میشود. به این نوع عملکرد، «یکسوکنندگی» گفته میشود. این پدیده در ساخت دیودها مورد استفاده قرار میگیرند.
5- اتصال اهمی
در شکل 8، ساختار نواری اتصال فلز با نیمهرسانای غیرذاتی نوع n نشان داده شده است، بهطوری که ØM<ØS. در این حالت، بهدلیل بالاتر بودن سطح فرمی فلز از سطح فرمی نیمههادی، الکترونها از سمت فلز بهسمت نیمههادی شارش مییابند و فلز و سطح نیمههادی بار مثبت بهخود میگیرد. در نتیجه، لبه نوارهای هدایت و ظرفیت نیمههادی بهسمت پایین خم میشوند و دیگر مانعی در برابر عبور الکترون وجود نخواهد داشت. الکترون از هر سمتی بخواد به سمت دیگر میتواند بدون هیچ مانعی عبور کند (با خم شدن نوار هدایت به سمت پایین، نوار هدایت به سطح فرمی فلز میرسد و در نتیجه، الکترونها بدون هیچ مزاحمتی در دو جهت شار مییابند). در این حالت، اگر ولتاژ خارجی در هر جهتی اعمال شود، جریان نیز در همان جهت برقرار میشود و با افزایش ولتاژ افزایش مییابد. نسبت جریان به ولتاژ نسبتاً خطی بوده و از قانون اهم پیروی میکند. لذا به این نوع از اتصالات، اتصالات اهمی گفته میشود.

لازم به ذکر است که اتصال نیمههادی غیرذاتی نوع p به فلز تحت شرایط ØM>ØS نیز یک اتصال اهمی است و باعث اتفاقات مشابه میشود.
نتیجه گیری
امروزه در اکثر قطعات میکرو و نانوالکترونیکی، از اتصالات فلز-نیمههادی استفاده میشود. ساختار نواری نیمههادی و فلز مورد استفاده، نحوه عملکرد اتصال در برابر عبور جریان را تعیین میکنند. بسته به نوع نیمههادی (نوع n یاp ) و اختلاف بین تابع کار فلز و نیمههادی، اتصالات فلز-نیمههادی میتوانند از نوع «مانع شاتکی» یا «اتصال اهمی» باشند. اتصالات شاتکی یکسوکننده هستند و فقط میتوانند جریان الکتریکی را در یک جهت خاص عبور دهند. در مقابل، جریان از هر دو سمت اتصال اهمی عبور میکند و رابطه بین جریان و ولتاژ اتصال، اهمی خطی است.
منابـــع و مراجــــع
۱ – Hummel, R.E., Electronic Properties of Materials. 2011: Springer New York.
۲ – Cohen, S.S.G.S. Gildenblat, VLSI Electronics Microstructure Science. vol, 1986. 13: p. 254-261.
۳ – Solymar, L.D. Walsh, Electrical Properties of Materials, Seventh Edition. 2004: Oxford University Press.
۴ – Sharma, B.L., Metal-Semiconductor Schottky Barrier JunctionsTheir Applications. 2013: Springer US.