فرآیندهای آسایش در پدیده لومینسانس

بازگشت یک مولکول برانگیخته به حالت پایه توسط فرایندهای مختلفی از نوع تابشی و غیرتابشی صورت میگیرد. به این فرایندها آسایش (Relaxation) یا غیرفعالسازی (Deactivation) گفته میشود. بهترین مسیر برای غیرفعالسازی یک مولکول برانگیخته مسیری است که در آن طول عمر حالت برانگیخته به حداقل برسد. بنابراین اگر آسایش تابشی با سرعت بیشتری نسبت به آسایش غیرتابشی صورت گیرد، فرایند غیرفعالسازی از نوع تابشی خواهد بود و بالعکس. بنابراین تحریک یک مولکول الزاماً منجر به فلورسانس نمیشود. در حقیقت در بسیاری از مولکولها سیگنال فلورسانس بسیار ضعیف است. اکثر مولکولهای آلی فلورسانسکننده دارای سیستمهای مزدوج (Conjugate) با طول رزونانسی زیاد هستند. به عنوان مثال هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای فلورسانس شدیدی از خود نشان میدهند. ترکیبات فلورسانسکنندهای که بازده کوانتومی بالا دارند، به لحاظ کاربرد عملی مناسبتر هستند. اندازهگیری پارامترهایی مثل طول عمر فلورسانس به تشخیص مکانیزم غیرفعالسازی کمک میکند.
این مقاله شامل سرفصلهای زیر است:
1- مقدمه
2- فرایندهای آسایش (Relaxation or Deactivation Process)
1-2- جذب (Absorption)
2-2- آسایش ارتعاشی (Vibrational Relaxation)
3-2- تبدیل درونی (Internal Conversion)
4-2- فلورسانس
5-2- تبدیل بیرونی (External Conversion)
6-2- عبور بین سیستمی (Intersystem Crossing)
7-2- فسفرسانس
8-2- تفکیک و پیش تفکیک (Dissociation and Predissociation)
9-2- واکنشهای فوتوشیمیایی (Photochemical Reactions)
3- کارایی کوانتومی و بازده توان (Quantum Efficiency and Power Yield)
4- طول عمر لومینسانس (Luminescence lifetime)
5- خاموشی و واکنشهای حالت برانگیخته
1-5- خاموشی برخوردی یا دینامیک
2-5-خاموشی ایستا (Static Quenching)
3-5- خاموشی برد بلند (Long-range Quenching)
4-5- واکنشهای حالت برانگیخته
6- نتیجهگیری
1- مقدمه
در مقالات گذشته تئوری لومینسانس، دستگاهوری و تکنیکهای مختلف آورده شده است. مقاله حاضر به توضیح بیشتر و جزئیتر مباحث پایه در لومینسانس میپردازد. به مرحله انتقال الکترون از حالت بر انگیخته به حالت پایه فرآیند آسایش یا غیرفعالسازی میگویند. به طور کلی دو نوع فرایند آسایش در فوتولومینسانس امکانپذیر است: آسایش تابشی (Radiative Deactivation) و آسایش غیرتابشی (Nonradiative Deactivation). در آسایش غیرتابشی، انرژی اضافی الکترون برانگیخته بدون اینکه نشر فوتون اتفاق بیافتد، به انرژی انتقالی (Translational Energy)، چرخشی (Rotational Energy) یا ارتعاشی (Vibrational Energy) تبدیل میشود. انتقالات میان ترازهای انرژی انتقالی، ارتعاشی و چرخشی در مقایسه با ترازهای الکترونی که در انتقالات تابشی فعال هستند، با صرف انرژی کمتر امکانپذیر است. فواصل بین ترازها به صورتی است که ترازهای ارتعاشی متعدد در میان ترازهای الکترونی، ترازهای چرخشی در میان ترازهای ارتعاشی و ترازهای انتقالی در میان ترازهای چرخشی قرار میگیرند. در مقابل مسیرهای غیرتابشی، آسایش تابشی شامل نشر فوتون است.
2- فرایندهای آسایش (Relaxation or Deactivation Process)
انواع پروسههای فعال و غیرفعالسازی در دیاگرام زیر که دیاگرام جابلونسکی (Jablonski Diagram) گفته میشود، نشان داده شده است (این دیاگرام حالتهای الکترونی مولکول، زیر حالتهای ارتعاشی و انتقالات بین این حالتها را نشان میدهد).
مراحل اصلی ذکر شده در نمودار بالا به تفصیل در زیر آمده است:
1-2- جذب (Absorption): جذب یا تحریک بسیار سریع اتفاق میافتد (15-10 ثانیه). انتقالات جذبی از حالت پایه ارتعاشی در تراز الکترونی یکتایی پایه (S0) به ترازهای مختلف ارتعاشی در اولین و دومین حالت الکترونی برانگیخته (S2 و S1) در شکل نشان داده شده است.
2-2- آسایش ارتعاشی (Vibrational Relaxation): این فرایند نوعی آسایش غیرتابشی است. مولکولهای موجود در حالتهای ارتعاشی برانگیخته به سرعت انرژی اضافی ارتعاشی خود را از دست داده و به سطح ارتعاشی پایه در تراز الکترونی مربوطه میروند. انرژی در این حالت به صورت گرمایی یا حرکات ارتعاشی مولکولهای حلال از دست میرود. به طور طبیعی آسایش ارتعاشی به صورت گام به گام اتفاق میافتد و شرط انتقال از تراز ابتدایی (νi) به تراز نهایی (νf) رابطه Δν=1 است. این بدان مفهوم است که بر اثر هر برخورد مولکول با مولکولهای حلال، که منجر به غیرفعالسازی غیرتابشی میشود، مولکول برانگیخته یک کوانتوم از انرژی ارتعاشی خود را از دست داده و صرفاً انتقال به یک تراز انرژی پایینتر در هر مرحله رخ میدهد. مدت زمان انجام این فرایند، 10-10 تا 11-10 ثانیه است.
3-2- تبدیل درونی (Internal Conversion): انتقال الکترون بین دو تراز الکترونی با چندگانگی اسپین یکسان است، که به شیوه غیرتابشی صورت میگیرد. شرط انجام این فرایند همپوشانی نمودارهای انرژی پتانسیل دو تراز الکترونی است به نحوی که انرژی حالت ارتعاشی پایینتر تراز الکترونی بالاتر و حالت ارتعاشی بالاتر تراز الکترونی پایینتر با هم برابر باشد (شکل 1). این فرایند میتواند بین دو حالت برانگیخته رخ دهد (S2→S1) یا بین اولین حالت الکترونی برانگیخته و حالت الکترونی پایه (S1→S0) اتفاق بیافتد. مدت زمان انجام این فرایند بین حالتهای الکترونی برانگیخته کوتاه است (12-10 ثانیه). تبدیل درونی از یک حالت برانگیخته الکترونی به حالت الکترونی پایه (S→S0) وابسته به نوع مولکول بوده ولی معمولاً در صورتی که تفاوت انرژی زیادی بین S و S0 وجود داشته باشد، کارایی کمتری دارد. بنابراین هیچگونه همپوشانی بین چاههای انرژی پتانسیل دو حالت وجود نخواهد داشت. بعد از تبدیل درونی، انرژی اضافی به سرعت از دست رفته و مولکول در پایینترین سطح ارتعاشی حالت الکترونی پایینتر قرار میگیرد.
4-2- فلورسانس: انتقال تابشی بین حالتهای الکترونی با چندگانگی اسپین یکسان است. در مورد بیشتر مولکولها، الکترونها در حالت پایه جفت میشوند (با اسپینهای مخالف)، بنابراین فلورسانس شامل یک انتقال یکتایی-یکتایی است. با توجه به این که تبدیل درونی به تراز S و آسایش ارتعاشی بعد از آن بسیار سریعتر از فلورسانس است، فلورسانس معمولاً از پایینترین تراز ارتعاشی S به حالتهای ارتعاشی مختلف در تراز الکترونی پایه صورت میگیرد. بنابراین حتی اگر جذب به حالتهای مختلف یکتایی برانگیخته صورت گرفته باشد، تنها یک باند فلورسانس دیده میشود. به طور معمول مدت زمان فلورسانس 10-10 تا 6-10 ثانیه است. باندهای فلورسانس مولکولی عمدتاً از خطوطی تشکیل شده که طول موج بلندتر یا فرکانس کمتری (انرژی کمتر) نسبت به باند جذبی خود دارند. شیفت به طول موجهای بلندتر، شیفت استوک (Stokes Shift) نیز خوانده میشود.
5-2- تبدیل بیرونی (External Conversion): نوعی آسایش غیرتابشی است که در آن حالتهای برانگیخته انرژی اضافی خود را به سایر گونهها (مثل حلال یا مولکولهای حلشونده) میدهند. یکی از مکانیزمهای تبدیل بیرونی، خاموشی برخوردی یا دینامیک (Dynamic or Collisional Quenching) است. در این نوع خاموشی، طی برخورد، انرژی از گونه برانگیخته به سایر مولکولها منتقل میشود. بنابراین سرعت خاموشی دینامیک با سرد کردن نمونه کاهش مییابد.
6-2- عبور بین سیستمی (Intersystem Crossing): انتقالات جذبی از حالتهای یک تایی به سه تایی ممنوع است. هر چند جذب ضعیفی در مورد برخی مولکولها امکانپذیر است. تراز برانگیخته سه تایی همچنین میتواند از طریق انتقال الکترون از ترازهای یکتایی برانگیخته پر شود. به این فرایند، عبور بین سیستمی گفته میشود. این فرایند مشابه تبدیل درونی است، با این تفاوت که انتقال الکترون بین ترازهایی که چندگانگی متفاوت دارند، انجام میشود. بعد از عبور بین سیستمی، مولکول با آسایش ارتعاشی به پایینترین حالت ارتعاشی در تراز الکترونی که در آن قرار دارد، میرود.
7-2- فسفرسانس: به طور معمول ترازهای سه تایی که از الکترون پر شدهاند، به وسیله تبدیل بیرونی یا عبور بین سیستمی به تراز الکترونی پایه غیرفعال میشوند (T1→S0). ترازهای سه تایی میتوانند به وسیله نشر یک فوتون نیز غیرفعال شود. غیرفعالسازی تابشی بین حالتهای الکترونی با چندگانگی متفاوت فسفرسانس خوانده میشود. معمولاً مدت زمان انجام فسفرسانس 104 تا 4-10 ثانیه است. بیشتر بودن طول عمر فسفرسانس به دلیل غیرمجاز بودن آن به لحاظ اسپینی است (تغییر چندگانگی اسپین در خلال انتقالات از دیدگاه کوانتمی غیرمجاز است). بنابراین تنها زمانی که احتمال وقوع تبدیل بیرونی با سرد کردن نمونه کاهش یابد فسفرسانس رخ میدهد. طول موج فسفرسانس یک ترکیب مشخص معمولاً بلندتر از طول موج فلورسانس است، به این دلیل که انرژی T1 از انرژی S1 کمتر است.
8-2- تفکیک و پیش تفکیک (Dissociation and Predissociation): در صورتی که انرژی فوتون تحریک بزرگتر از حد همگرایی (Convergence Limit) تراز الکترونی برانگیخته باشد، پیوند پس از جذب فوتون شکسته میشود. به این فرایند، تفکیک گفته میشود. در صورتی که پیوندی بعد از انجام تبدیل درونی شکسته شود، به آن پیش تفکیک میگویند. پیش تفکیک یا تفکیک در مولکولهایی رخ میدهد که طول موجهای کوتاهتر از 200 نانومتر را جذب میکنند.
9-2- واکنشهای فوتوشیمیایی (Photochemical Reactions): شامل واکنش حالتهای برانگیخته با حلال یا مولکولهای حلشونده است. واکنشپذیری و همچنین قطبیت مولکول در حالت برانگیخته با حالت پایه کاملاً متفاوت است. لذا هرچند ممکن است یک مولکول در حالت عادی با مولکولی دیگر واکنشپذیری نشان ندهد، ممکن است این دو ترکیب بتوانند در صورت برانگیختگی یکی از این دو، کاملاً نسبت به یکدیگر واکنشپذیر شوند. به این دلیل که تفاوت انرژی بین سطوح ارتعاشی در ترازهای الکترونی پایه و برانگیخته یکسان است، طیف جذبی و فلورسانس برای یک ترکیب تصاویر آیینهای یکدیگر هستند. این دو طیف در نزدیکی انتقال اصلی (سطح ارتعاشی صفر برای S1 و S0) هم پوشانی دارند.
3- کارایی کوانتومی و بازده توان (Quantum Efficiency and Power Yield)
بازده که معیاری از شدت فلورسانس و فسفرسانس است، به رقابت بین مسیرهای تابشی و غیرتابشی برای غیرفعالسازی یک ترکیب وابسته است. کارایی (بازده) کوانتومی لومینسانس (ФL)، نسبت توان تابشی لومینسانس به توان تابشی جذب شده است، که در آن توانهای تابشی بر مبنای فوتون بر ثانیه بیان میشوند. بنابراین، ФL نشاندهنده کسری از فوتونهای جذب شده است که به فوتونهای لومینسانس تبدیل میشوند. بازده توان لومینسانس، مشابه کارایی کوانتومی لومینسانس تعریف میشود با این تفاوت که توان تابشی نور جذب و نشر شده بر حسب وات بیان میشود.
4- طول عمر لومینسانس (Luminescence lifetime)
در صورتی که منبع تحریک به طور ناگهانی خاموش شود، سیگنال فلورسانس و فسفرسانس نزول مییابد. با توجه به این که حالتهای برانگیخته معمولاً با سینتیک مرتبه اول (First Order Kinetics) غیرفعال میشوند، نزول سیگنال با رابطه نمایی زیر بیان میشود:
(1)
که در این رابطه ، توان تابشی لومینسانس در لحظه خاموش کردن منبع تحریک و τL طول عمر لومینسانس است. طول عمر لومینسانس به زمانی گفته میشود که سیگنال لومینسانس به e-1 مقدار اولیه برسد. در برخی مواقع طول عمر لومینسانس به صورت نیمه عمر (Half-life) یعنی
تعریف میشود که مدت زمان لازم برای نزول شدت سیگنال به نصف مقدار اولیه است.
5- خاموشی و واکنشهای حالت برانگیخته
آلودگیهای موجود در نمونه لومینسانسکننده توسط چندین مکانیزم منجر به کاهش سیگنال لومینسانس میشوند. نور نشر شده توسط آنالیت ممکن است به وسیله سایر گونهها یا حتی مولکولهای دیگر آنالیت دوباره جذب شود. به این پدیده، خاموشی Trivial گفته میشود. به این فرایند جذب ثانویه (Secondary Absorption) نیز میگویند تا بتوان آن را از مکانیزمهایی که غیرفعالسازی را قبل از نشر فوتون به شیوه غیرتابشی انجام میدهند، تشخیص داد.
1-5- خاموشی برخوردی یا دینامیک: خاموشی به طور معمول به انتقال انرژی غیرتابشی اطلاق میشود که از گونه برانگیخته به سایر مولکولها اتفاق میافتد. در خاموشی برخوردی یا دینامیک بین ترکیب لومینسانسکننده و خاموشکننده (Quencher) برخورد صورت میگیرد. سرعت خاموشی وابسته به سرعت نفوذ بوده و به دما و ویسکوزیته محلول وابسته است. غلظت خاموشکننده باید به اندازه کافی زیاد باشد تا احتمال برخورد بین آنالیت و خاموشکننده طی مدت زمانی که آنالیت در حالت برانگیخته است، بالا باشد. در صورتی که برخورد یک خاموشکننده منفرد با گونه لومینسانسکننده از طریق مکانیزم تبدیل بیرونی به صورت کنترل شده انجام شود، فرایند مرتبه دوم خواهد بود [1] خاموشی برخوردی توسط رابطه زیر که به رابطه استرن-وولمر معروف است، بیان میشود:
(2)
که در آن kq، ثابت سرعت خاموشی دو ملکولی است، طول عمر فلورسانس در غیاب خاموشکننده و [Q] غلظت خاموشکننده است. ثابت خاموشی استرن-وولمر توسط رابطه زیر بیان میشود:
(3)
در صورتی که خاموشی به صورت برخوردی انجام شود، ثابت استرن-وولمر با kD بیان میشود، در غیر این صورت این ثابت با kSV نشان داده میشود. با نوآرایی رابطه (3) خواهیم داشت:
(4)
با توجه به رابطه فوق، نمودار عکس سیگنال فلورسانس بر حسب غلظت خاموشکننده یک خط مستقیم خواهد بود. از روی شیب و با مشخص بودن میتوان ثابت سرعت خاموشی را محاسبه کرد. در صورتی که درصد خاموشی زیاد باشد، ممکن است انحراف از حالت ایدهآل مشاهده شود. توجه به این نکته ضروری است که
معادل غلظتی از خاموشکننده است که در آن سیگنال به اندازه 50 درصد کاهش مییابد [2].
در محلولهای آبی زمانی که غلظت خاموشکننده زیر 1 میلی مولار باشد، خاموشی برخوردی ناچیز است. در صورتی که طول عمر در حدی که برای فسفرسانس متداول است، افزایش یابد (1 میلی ثانیه)، خاموشی برخوردی رخ میدهد. به بیان دیگر نسبت به فلورسانس، مقدار کمتری خاموشکننده برای کاهش سیگنال فسفرسانس لازم است. اکسیژن محلول، یک خاموشکننده بسیار فعال و کارآمد برای حالتهای سه تایی با طول عمر زیاد است. غلظت تعادلی اکسیژن محلول در بسیاری از حلالها حدود 1 میلی مولار است. بنابراین برای اندازهگیری فسفرسانس معمولاً لازم است که اکسیژن محلول حذف شود یا اینکه نمونه به حالت جامد درآید. اکسیژن، برای ترکیبات فلورسانسکنندهای مثل هیدروکربنهای آروماتیک نیز خاموشکننده خوبی محسوب میشود، به خصوص اگر طول عمر فلورسانس از 10 نانو ثانیه بیشتر باشد [1].
2-5-خاموشی ایستا (Static Quenching): فرم دیگر خاموشی، ایستا است که در آن فلوروفور (Fluorophore) و خاموشکننده با یکدیگر تشکیل کمپلکس پایدار میدهند. فلورسانس تنها از فلوروفور آزادی که به فرم کمپلکس در نیامده تولید میشود. بنابراین حتی اگر این کمپلکس نور را جذب کند، بدون اینکه فوتونی نشر شود، به سرعت به حالت پایه باز میگردد. رابطهای شبیه به استرن-وولمر برای خاموشی ایستا نیز صادق است. شیب نمودار عکس سیگنال فلورسانس بر حسب غلظت خاموشکننده در این حالت با kS بیان میشود. kS ثابت تشکیل کمپلکس بین فلوروفور و خاموشکننده است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که خطی بودن نمودار استرن-وولمر برای هر دو نوع خاموشی برخوردی و ایستا صدق میکند. بنابراین سوال اینجاست که چگونه میتوان این دو نوع خاموشی را از یکدیگر تشخیص داد. خاموشی دینامیک و ایستا را با توجه به وابستگی متفاوت آنها به دما، ویسکوزیته یا اندازهگیری طول عمر فلورسانس میتوان تشخیص داد. با توجه به اینکه خاموشی دینامیک جزء فرایندهای تحت کنترل نفوذ است، دمای بالاتر منجر به نفوذ سریعتر و افزایش تعداد برخورد و در نتیجه افزایش خاموشی برخوردی میشود. در مقابل، دمای بالاتر باعث شکست پیوندهای ضعیف در ساختار کمپلکسهای متشکل از فلوروفور و خاموشکننده شده و در نهایت کاهش خاموشی ایستا را در پی دارد. بنابراین افزایش دما این دو نوع خاموشی را در خلاف جهت یکدیگر تحت تأثیر قرار میدهد [2]. نکته دیگر برای تشخیص این دو نوع خاموشی اندازهگیری طول عمر است. طول عمر در خاموشی ایستا تحت تأثیر قرار نمیگیرد. در صورتی که طول عمر در حضور و عدم حضور خاموشکننده یکسان باشد خاموشی ایستا و در غیر اینصورت دینامیک خواهد بود [1]. خاموشی ایستا و برخوردی به صورت شماتیک در شکل زیر به نمایش در آمده است.
3-5- خاموشی برد بلند (Long-range Quenching): انتقال انرژی میتواند بین مولکولها و بدون برخورد نیز صورت گیرد. این غیرفعالسازی غیرتابشی را خاموشی برد بلند یا خاموشی فورستر (Förster Quenching) مینامند. دلیل این پدیده میتواند کوپل شدن دوقطبی-دوقطبی بین ملکولدهنده (ترکیب لومینسانس کننده) و ملکول پذیرنده (خاموش کننده) باشد. فاصله بین مولکولدهنده و پذیرنده که به آن فاصله فورستر (Förster Distance) گفته میشود، در مورد خاموشکنندههای کارآمد بین 20 تا 50 آنگستروم است و میتواند به 100 آنگستروم نیز برسد. انتقال انرژی برد بلند در مواردی که طیف نشری مولکولدهنده و طیف جذبی مولکول پذیرنده همپوشانی کنند، ﻣﺆثر است. شرط دیگر این است که ضریب جذب مولکولدهنده در ناحیه همپوشانی بالا باشد. سرعت انتقال انرژی با افزایش غلظت مولکول پذیرنده افزایش مییابد چرا که فاصله میانگین بین مولکولها با افزایش غلظت کمتر میشود. وابستگی میزان خاموشی به غلظت خاموشکننده پیچیده بوده و از مدل استرن-وولمر تبعیت نمیکند. در خاموشی برد بلند، خاموشکننده با جذب انرژی از فلوروفور به حالت برانگیخته میرود. معمولاً خاموشکننده توسط فرایندهای غیرتابشی غیرفعال میشود. هر چند در برخی موارد خاموشکنندهها میتوانند لومینسانس کنند. به این نوع لومینسانس، حساس شده میگویند. توسط شدت سیگنال فلورسانس حساس شده میتوان به میزان کارآمد بودن انتقال انرژی بین مولکولدهنده و پذیرنده پیبرد، به این مفهوم که هر چه نشر نور مولکول پذیرنده بیشتر باشد، انتقال انرژی با کارایی بیشتری انجام شده است [1،3].
4-5- واکنشهای حالت برانگیخته: مولکولهایی که در حالت برانگیخته هستند، میتوانند با سایر مولکولها واکنش داده و به ترتیب زیر تشکیل کمپلکس دهند:
S1+Q→S1.Q
اگر Q متفاوت از مولکول آنالیت باشد، به کمپلکس در حالت برانگیخته، Exciplex گفته میشود. در صورتی که Q، مولکول آنالیت در حالت پایه باشد به آن Excimer گفته میشود. این کمپلکسهای برانگیخته انرژی اضافی خود را از طریق گرما به مولکولهای حلال میدهند، میتوانند به یونهای حلالپوشی شده تفکیک شوند یا فوتون نشر کنند. تشکیل Excimer تنها در صورتی که غلظت آنالیت بالا باشد (بیش از 1 میلی مولار) اتفاق میافتد [1].
6- نتیجهگیری
آسایش مولکول برانگیخته طی فرآیندهای مختلفی اتفاق میافتد. در بسیاری از موارد این آسایش از مسیر غیرتابشی است. از همین روست که بسیاری از سامانههای مولکولی نشر لومینسانس انجام نمیدهند. برای برخی از مولکولهای آلی با ساختار خاص، نشر لومینسانس اتفاق میافتد. لذا چنین مولکولهایی از مسیر تابشی به سطح پایه باز میگردند. گاه فرآیند تابش با برخی فرآیندهای آسایش غیرتابشی نیز همراه میشود. در این حالت مقداری از انرژی نور برانگیختگی، صرف فرآیندهای غیرتابشی شده و در نتیجه انرژی بازتابش ایجاد شده طول موج بلندتری (انرژی کمتر) دارد.